، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

روشا پرنسس مامان و بابا

پرنسس شانزده و نیم ماهه ما

روشاا جووونی  این روزها قشنگترین لحظات زندگی منه ... از صبح تا شب با خانوم طلا سپری میکنم و میبینم که هر روز نسبت به روز قبل چقدر تغییر کردی و کارای جدیدتری یاد گرفتی . فسسقلی من تازگیا یاد گرفتی که قهر میکنی   وقتی که کاری میخوای انجام بدی و من مخالفت میکنم یهو پشتت رو بهم میکنی و میری سمت دیوار یا خودتو روی زمین میندازی و صورتتو بین دستای کوچیکت قایم میکنی و شروع میکنی به گریه کردن   چند تا کلمه یاد گرفتی که تکرار میکنی ولی کلا خیلی علاقه به حرف زدن نداری و بیشتر با اشاره منظورت رو میگی منم ازصبح همش در حال حرف زدن با شما هستم تا زودتر بتونی کلمات رو تلفظ کنی ولی دخمل بلای من فقط وقتی صلاح بدونی حرف میزنی و بار...
21 ارديبهشت 1394

نوروز 94

پرنسس خوشگلم امسال دومین سالی بود که فرشته کوچولوی ما سرسال تحویل پیشمون بود و عید رو با خانوم طلا سپری کردیم. امسال هم مثل هر سال تعطیلات عید سفر یه هفته ای به شمال شهر بابا امیر داشتیم و شما خیلی خیلی تو این سفر همکاری کردی ...غذا خوردنات خیلی بهتر شده بود و همینطور دیگه بیتابی و بی قراری نکردی و سفر یه هفته ای مون به خوبی و خوشی گذشت ...البته امسال تعطیلات عید با شادی و اتفاقات خوب شروع شد چون مراسم بله برون و عقد عمه بنفشه بود و همش سرگرم جشن و شادی بودیم و شما هم خیلی خیلی بهت خوش گذشت  امیدوارم که عمه بنفشه جون درکنار همسرش همیشه خوشبخت و شاد باشه و ما هم از شادیش خوشحال و شاد باشیم یک هفته ای که شمال بودیم شما حسابی به...
20 ارديبهشت 1394
1